معنی فارسی patsy

B1 /ˈpætsi/

قربانی یا فردی که به عنوان فریب‌خورده یا قربانی در یک برنامه یا موقعیت استفاده می‌شود.

A person who is easily taken advantage of; a scapegoat.

noun
معنی(noun):

A person who is taken advantage of, especially by being cheated or blamed for something.

example
معنی(example):

او به عنوان قربانی در نقشه آنها انتخاب شد.

مثال:

He was made the patsy in their plan.

معنی(example):

قربانی نشو؛ به خاطر خودت ایستادگی کن.

مثال:

Don't be a patsy; stand up for yourself.

معنی فارسی کلمه patsy

: معنی patsy به فارسی

قربانی یا فردی که به عنوان فریب‌خورده یا قربانی در یک برنامه یا موقعیت استفاده می‌شود.