معنی فارسی paunchily
B1پاونچیلی، به طور چاق یا با شکم بزرگ.
In a way characterized by a protruding belly.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با شکم بزرگ در خیابان قدم زد.
مثال:
He walked paunchily down the street.
معنی(example):
او با شکم بزرگ روی مبل نشسته و از تنقلاتش لذت میبرد.
مثال:
She sat paunchily on the sofa, enjoying her snacks.
معنی فارسی کلمه paunchily
:
پاونچیلی، به طور چاق یا با شکم بزرگ.