معنی فارسی paxillose
B1پکسلیوز، به معنای داشتن ویژگیهای خاص بافت و سطح، غالباً در توصیف مواد یا بافتهای خاص استفاده میشود.
Having a structure that is described as resembling a paxillus; often refers to specific textures in biological contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این گونه به دلیل بافت منحصر به فردش به عنوان پکسلیوز طبقهبندی شد.
مثال:
The species was classified as paxillose due to its unique texture.
معنی(example):
سطوح پکسلیوز معمولاً از نظر لمس زبر هستند.
مثال:
Paxillose surfaces are often rough to the touch.
معنی فارسی کلمه paxillose
:
پکسلیوز، به معنای داشتن ویژگیهای خاص بافت و سطح، غالباً در توصیف مواد یا بافتهای خاص استفاده میشود.