معنی فارسی pay cable
B1پرداخت هزینه برای خدمات تلویزیونی، معمولاً به تلویزیون کابلی اشاره دارد.
To settle the charges for television services, typically referring to cable TV.
- OTHER
example
معنی(example):
من فراموش کردم که قبض کابل را این ماه پرداخت کنم.
مثال:
I forgot to pay the cable bill this month.
معنی(example):
آنها به من یادآوری کردند که هزینه اشتراک کابل را پرداخت کنم.
مثال:
They reminded me to pay the cable subscription fee.
معنی فارسی کلمه pay cable
:
پرداخت هزینه برای خدمات تلویزیونی، معمولاً به تلویزیون کابلی اشاره دارد.