معنی فارسی pay in

B1

عمل پرداخت کردن بهای یک کالا یا خدمت به وسیله پول نقد یا روش‌های دیگر.

To give money in exchange for goods or services, often contextually referring to how the payment is made.

example
معنی(example):

شما می‌توانید در فروشگاه نقدی یا با کارت اعتباری پرداخت کنید.

مثال:

You can pay in cash or by credit card at the store.

معنی(example):

من تصمیم گرفتم برای لپ‌تاپ جدید به صورت قسطی پرداخت کنم.

مثال:

I decided to pay in installments for the new laptop.

معنی فارسی کلمه pay in

: معنی pay in به فارسی

عمل پرداخت کردن بهای یک کالا یا خدمت به وسیله پول نقد یا روش‌های دیگر.