معنی فارسی pay lip service to
B2صرفا دادن سخنان و وعدهها بدون انجام عمل واقعی برای تحقق آنها.
To express support for something in words but not in action; to make promises without follow-through.
- IDIOM
example
معنی(example):
این شرکت تنها به پایداری اشاره میکند اما تغییرات واقعی را انجام نمیدهد.
مثال:
The company pays lip service to sustainability but does not implement real changes.
معنی(example):
او تنها به برابری اشاره میکند در حالی که هیچ تلاشی برای ترویج آن نمیکند.
مثال:
He pays lip service to equality while making no efforts to promote it.
معنی فارسی کلمه pay lip service to
:
صرفا دادن سخنان و وعدهها بدون انجام عمل واقعی برای تحقق آنها.