معنی فارسی pci

B1

PCI یا رابط اتوبوس آداب‌ساز، به استانداردهایی گفته می‌شود که به اجزای سخت‌افزاری اجازه می‌دهد به یکدیگر متصل شوند.

A specification for a hardware bus that connects computer components such as graphics and network cards.

example
معنی(example):

PCI یک استاندارد برای اتصال اجزای سخت‌افزاری در کامپیوترها است.

مثال:

PCI is a standard for connecting hardware components in computers.

معنی(example):

این استاندارد امکان افزودن کارت‌های گسترش برای بهبود عملکرد را فراهم می‌کند.

مثال:

It allows for the addition of expansion cards to improve performance.

معنی فارسی کلمه pci

: معنی pci به فارسی

PCI یا رابط اتوبوس آداب‌ساز، به استانداردهایی گفته می‌شود که به اجزای سخت‌افزاری اجازه می‌دهد به یکدیگر متصل شوند.