معنی فارسی peaceman

B1

مردی که برای ترویج صلح و آشتی در جامعه تلاش می‌کند.

A person who actively promotes peace and conflict resolution.

example
معنی(example):

مرد صلح عمرش را صرف کمک به دیگران برای یافتن هماهنگی کرد.

مثال:

The peaceman dedicated his life to helping others find harmony.

معنی(example):

او در جامعه به عنوان یک مرد صلح شناخته می‌شد به خاطر مهارت‌های میانجیگری‌اش.

مثال:

He was known as a peaceman in the community for his mediation skills.

معنی فارسی کلمه peaceman

: معنی peaceman به فارسی

مردی که برای ترویج صلح و آشتی در جامعه تلاش می‌کند.