معنی فارسی peakedness

B1

حالت یا کیفیت نوک‌دار بودن، به ویژه در توصیف اشیاء با ارتفاعات یا اوج‌های مشخص.

The state of being peaked or having a prominent point.

example
معنی(example):

نوک‌داری کوه آن را به صعودی چالش‌انگیز تبدیل کرد.

مثال:

The peakedness of the mountain made it a challenging climb.

معنی(example):

نوک‌داری عملکرد او همه را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

The peakedness of her performance impressed everyone.

معنی فارسی کلمه peakedness

: معنی peakedness به فارسی

حالت یا کیفیت نوک‌دار بودن، به ویژه در توصیف اشیاء با ارتفاعات یا اوج‌های مشخص.