معنی فارسی pearlised

B1

به فرآیندی اشاره دارد که در آن سطحی براق و شبیه به مروارید ایجاد می‌شود.

Referring to a surface that has been treated to appear glossy and iridescent, resembling a pearl.

adjective
معنی(adjective):

Made to resemble pearl

example
معنی(example):

زیورآلات به شکل مروارید درآورده شد تا ظاهری براق داشته باشد.

مثال:

The jewelry was pearlised to give it a shiny finish.

معنی(example):

او از رنگ مرواریدی برای تزئین دیوارها استفاده کرد.

مثال:

She used a pearlised paint to decorate the walls.

معنی فارسی کلمه pearlised

: معنی pearlised به فارسی

به فرآیندی اشاره دارد که در آن سطحی براق و شبیه به مروارید ایجاد می‌شود.