معنی فارسی peasantly
B1به شیوهای ساده و طبیعی که مربوط به زندگی دهقانان است اشاره دارد.
In a manner characteristic of or befitting a peasant.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به روشی دهقانی صحبت کرد که دلنشین بود.
مثال:
He spoke in a peasantly manner that was endearing.
معنی(example):
سبک زندگی دهقانی ساده است و به زمین وابسته است.
مثال:
The peasantly lifestyle is simple and connected to the land.
معنی فارسی کلمه peasantly
:
به شیوهای ساده و طبیعی که مربوط به زندگی دهقانان است اشاره دارد.