معنی فارسی peckishly
B1به شکلی نازکخیال و حساس، به تفاصیل کوچک توجه کردن، معمولاً به صورت انتقادی.
In a manner that is fussy or excessively particular.
- ADVERB
example
معنی(example):
او درباره تغییرات جدید در محل کارش به نازکخیالی صحبت کرد.
مثال:
She spoke peckishly about the new changes at work.
معنی(example):
او به نازکخیالی بر plot فیلم انتقاد کرد.
مثال:
He peckishly critiqued the movie's plot.
معنی فارسی کلمه peckishly
:
به شکلی نازکخیال و حساس، به تفاصیل کوچک توجه کردن، معمولاً به صورت انتقادی.