معنی فارسی peculiarized
B1به شکل منحصر به فرد درآوردن، تغییر دادن ویژگیهای خاص.
Made peculiar or distinctive.
- VERB
example
معنی(example):
داستان به شکلی منحصر به فرد درآورده شد تا مضامین خاص آن را برجسته کند.
مثال:
The story was peculiarized to emphasize its unique themes.
معنی(example):
نسخه منحصر به فرد او از این داستان، تماشاگران را مجذوب کرد.
مثال:
Her peculiarized version of the tale captivated audiences.
معنی فارسی کلمه peculiarized
:
به شکل منحصر به فرد درآوردن، تغییر دادن ویژگیهای خاص.