معنی فارسی peculiarsome
B1دارای ویژگیهای خاص یا غیرعادی؛ غیر متعارف.
Having peculiar characteristics; unusual or eccentric.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طرز صحبت خاص او باعث شد که همه کنجکاو شوند.
مثال:
His peculiarsome manner of speaking made everyone curious.
معنی(example):
فیلم دارای داستان خاصی بود که بینندگان را در حالت حدس و گمان نگه میداشت.
مثال:
The movie had a peculiarsome plot that kept viewers guessing.
معنی فارسی کلمه peculiarsome
:
دارای ویژگیهای خاص یا غیرعادی؛ غیر متعارف.