معنی فارسی pedestaled

B1

پایه‌گذاری شده، به صورت قرار دادن چیزی بر روی پایه برای نمایش.

Having been placed on a pedestal for the purpose of display.

verb
معنی(verb):

To set or support on (or as if on) a pedestal.

example
معنی(example):

جایزه بر روی پایه قرار داده شد تا اهمیت آن را نشان دهد.

مثال:

The award was pedestaled to highlight its significance.

معنی(example):

آنها در مراسم، جام را بر روی پایه قرار دادند تا همه بتوانند آن را ببینند.

مثال:

They pedestaled the trophy during the ceremony for everyone to see.

معنی فارسی کلمه pedestaled

: معنی pedestaled به فارسی

پایه‌گذاری شده، به صورت قرار دادن چیزی بر روی پایه برای نمایش.