معنی فارسی pedicellated
B2پاچهدار، به ساختار یا عضوی اطلاق میشود که دارای پاچه یا ساقه کوچک فرعی باشد.
Describing a structure that has a pedicel or stem.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گلها پاچهدار بودند که اجازه میداد تا نور خورشید بهتری بگیرند.
مثال:
The flowers were pedicellated, allowing for better sunlight exposure.
معنی(example):
در زیستشناسی، ساختارهای پاچهدار میتوانند کارایی گردهافشانی را بهبود ببخشند.
مثال:
In biology, pedicellated structures can improve the efficiency of pollination.
معنی فارسی کلمه pedicellated
:
پاچهدار، به ساختار یا عضوی اطلاق میشود که دارای پاچه یا ساقه کوچک فرعی باشد.