معنی فارسی pediculated
B1دارای دم یا ساقه و به آن وصل است.
Having a peduncle or stalk; attached by a stalk.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برگهای پدیكولیت تأثیر بصری جالبی ایجاد میکنند.
مثال:
The pediculated leaves create an interesting visual effect.
معنی(example):
شاخههای پدیكولیت درخت سایهای فراهم کردند.
مثال:
The pediculated branches of the tree offered shade.
معنی فارسی کلمه pediculated
:
دارای دم یا ساقه و به آن وصل است.