معنی فارسی pedipalpate
B1پدیپالپت، عمل بررسی یا احساس کردن چیزی با استفاده از پدیوپالپها در بیمهرگان.
To perform an examination or sensing action using the pedipalps.
- VERB
example
معنی(example):
دانشمند قادر بود تا عنکبوت را پدیپالپت کند تا ارگانهای حسی آن را بررسی کند.
مثال:
The scientist could pedipalpate the spider to examine its sensory organs.
معنی(example):
برای پدیپالپت مؤثر، باید آناتومی بیمهرگان را درک کرد.
مثال:
To pedipalpate effectively, one must understand the anatomy of the arachnid.
معنی فارسی کلمه pedipalpate
:
پدیپالپت، عمل بررسی یا احساس کردن چیزی با استفاده از پدیوپالپها در بیمهرگان.