معنی فارسی peely-wally

B2 /piːliˈwali/

حالتی که به سبب بیماری یا خستگی، فرد رنگ‌پریده و ضعیف به نظر برسد.

Looking pale or unhealthy, often due to illness or fatigue.

adjective
معنی(adjective):

Pale, pasty; off-color or ill-looking.

example
معنی(example):

پس از بیماری، او کمی رنگ‌پریده به نظر می‌رسید.

مثال:

After the illness, she looked a bit peely-wally.

معنی(example):

او پس از ماندن در سرما کمی رنگ‌پریده احساس کرد.

مثال:

He felt peely-wally after staying out in the cold.

معنی فارسی کلمه peely-wally

: معنی peely-wally به فارسی

حالتی که به سبب بیماری یا خستگی، فرد رنگ‌پریده و ضعیف به نظر برسد.