معنی فارسی pegboard

A2

تخته‌ای با میخ‌های متعددی که برای آویزان کردن اشیا استفاده می‌شود.

A board with a grid of holes that allows items to be hung on pegs.

noun
معنی(noun):

A board that has a pattern of holes into which pegs are fitted; used especially to record the score in some card games.

معنی(noun):

A perforated form of hardboard.

example
معنی(example):

او ابزارهایش را روی یک تخته میخی سازماندهی کرد تا به راحتی به آنها دسترسی داشته باشد.

مثال:

He organized his tools on a pegboard for easy access.

معنی(example):

هنرمند از یک تخته میخی برای نمایش آثارش استفاده می‌کند.

مثال:

The artist uses a pegboard to display her work.

معنی فارسی کلمه pegboard

: معنی pegboard به فارسی

تخته‌ای با میخ‌های متعددی که برای آویزان کردن اشیا استفاده می‌شود.