معنی فارسی peine

B2

درد، به معنای رنج، ناراحتی یا بار سنگینی که فرد تحمل می‌کند.

A feeling of suffering or burden that one carries.

example
معنی(example):

او پس از از دست دادن شغلش احساس درد عمیقی کرد.

مثال:

He felt a profound peine after losing his job.

معنی(example):

درد می‌تواند به عنوان باری برای برداشتن درک شود.

مثال:

Peine can be understood as a burden to carry.

معنی فارسی کلمه peine

: معنی peine به فارسی

درد، به معنای رنج، ناراحتی یا بار سنگینی که فرد تحمل می‌کند.