معنی فارسی pell

B1

پِل به معنای جدا کردن پوست یا لایه خارجی چیزی است.

To strip away the outer layer or skin of a fruit or other object.

example
معنی(example):

پِل یعنی لایه بیرونی یا پوست چیزی را جدا کردن.

مثال:

To pell means to remove the outer layer or skin of something.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند قبل از تهیه پای، سیب‌ها را پوست بکنند.

مثال:

They decided to pell the apples before making the pie.

معنی فارسی کلمه pell

: معنی pell به فارسی

پِل به معنای جدا کردن پوست یا لایه خارجی چیزی است.