معنی فارسی pelletal
B2پِلِتالی، از نظر زمینشناسی به ساختارهایی اطلاق میشود که دارای تودههای گلی یا دانههای ریز هستند.
Referring to or having the characteristics of pellets, typically in relation to soil or geological formations.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خاک پِلِتالی بود و آن را محکم و سخت میکرد.
مثال:
The soil was pelletal, making it solid and firm.
معنی(example):
ساختمانهای پِلِتالی اغلب در تشکیلهای زمینشناسی یافت میشوند.
مثال:
Pelletal structures are often found in geological formations.
معنی فارسی کلمه pelletal
:
پِلِتالی، از نظر زمینشناسی به ساختارهایی اطلاق میشود که دارای تودههای گلی یا دانههای ریز هستند.