معنی فارسی pellucent
B2نیمه شفاف، به معنای اجازه دادن به عبور نور از یک جسم بدون دیدن جزئیات واضح است.
Allowing light to pass through, but not transparent enough to see clearly.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شیشه نیمه شفاف بود و اجازه میداد نور از آن عبور کند.
مثال:
The glass was pellucent, allowing light to pass through.
معنی(example):
در صبح زود، آب بهنظر نیمه شفاف و آرام بود.
مثال:
In the early morning, the water appeared pellucent and calm.
معنی فارسی کلمه pellucent
:
نیمه شفاف، به معنای اجازه دادن به عبور نور از یک جسم بدون دیدن جزئیات واضح است.