معنی فارسی penal servitude
C1اجبار به کار به عنوان مجازات، معمولاً در زندانها.
Compulsory labor imposed as a penalty.
- NOUN
example
معنی(example):
او به کار اجباری کیفری به مدت پنج سال محکوم شد.
مثال:
He was sentenced to penal servitude for five years.
معنی(example):
کار اجباری کیفری به شدت به خاطر شرایط سخت آن مورد انتقاد قرار میگیرد.
مثال:
Penal servitude is often criticized for its harsh conditions.
معنی فارسی کلمه penal servitude
:
اجبار به کار به عنوان مجازات، معمولاً در زندانها.