معنی فارسی pendulously
B1به شکلی که نوسان یا آویزان بودن را نشان میدهد.
In a manner that is hanging or swaying.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطرز نوسانی قدم میزد، گویی که در حال حرکت آهسته است.
مثال:
He walked pendulously, as if he were in slow motion.
معنی(example):
گلها بهطرز نوسانی از شاخهها آویزان بودند.
مثال:
The flowers hung pendulously from the branches.
معنی فارسی کلمه pendulously
:
به شکلی که نوسان یا آویزان بودن را نشان میدهد.