معنی فارسی penetrator

B2

نفوذگر به چیزی اطلاق می‌شود که می‌تواند به سطح یا مانعی نفوذ کند.

An object or device that is capable of penetrating something.

noun
معنی(noun):

Something that penetrates

example
معنی(example):

مهندس یک نوع جدید از نفوذگر را برای آزمایش مواد طراحی کرد.

مثال:

The engineer designed a new type of penetrator for testing materials.

معنی(example):

در اصطلاح نظامی، نفوذگر دستگاهی است که می‌تواند دفاع‌ها را نفوذ کند.

مثال:

In military terms, a penetrator is a device that can breach defenses.

معنی فارسی کلمه penetrator

: معنی penetrator به فارسی

نفوذگر به چیزی اطلاق می‌شود که می‌تواند به سطح یا مانعی نفوذ کند.