معنی فارسی penger
B1پنگر، کسی که در یک جامعه یا گروه به عنوان رهبر شناخته می‌شود.
A term used to describe a leader or active member in a community.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Physically or sexually attractive.
معنی(adjective):
Of the highest quality; excellent; splendid.
example
معنی(example):
او در جامعه‌اش به عنوان یک پنگر شناخته می‌شود.
مثال:
He is known as a penger in his community.
معنی(example):
یک پنگر اغلب به عنوان یک رهبر در ابتکارات محلی به حساب می‌آید.
مثال:
A penger is often seen as a leader in local initiatives.
معنی فارسی کلمه penger
:
پنگر، کسی که در یک جامعه یا گروه به عنوان رهبر شناخته می‌شود.
