معنی فارسی penmaking
B1پروسه تولید قلم، که ممکن است شامل انتخاب مواد، شکلدهی و تزیین قلم باشد.
The process of creating pens, which may involve selecting materials, shaping, and decorating the pen.
- NOUN
example
معنی(example):
ساخت قلم یک سرگرمی شگفتانگیز و خلاقانه است.
مثال:
Penmaking is a fun and creative hobby.
معنی(example):
او از ساخت قلم به عنوان راهی برای آرامش لذت میبرد.
مثال:
She enjoys penmaking as a way to relax.
معنی فارسی کلمه penmaking
:
پروسه تولید قلم، که ممکن است شامل انتخاب مواد، شکلدهی و تزیین قلم باشد.