معنی فارسی penseful
B2دارای جوی حاکی از تفکر و اندیشه، غیرعادی و تحرکدهنده به تفکر.
Conducive to deep thought or reflection.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این فیلم دارای جوی فکر برانگیز بود.
مثال:
The movie had a penseful atmosphere.
معنی(example):
داستان او مملو از تمهای اندیشهبرانگیز بود.
مثال:
His story was filled with penseful themes.
معنی فارسی کلمه penseful
:
دارای جوی حاکی از تفکر و اندیشه، غیرعادی و تحرکدهنده به تفکر.