معنی فارسی pensioning
B1فرآیند بازنشسته کردن، به معنای فراهم کردن شرایط برای افرادی است که به سن بازنشستگی رسیدهاند یا به دلایل دیگر تصمیم به ترک کار گرفتهاند.
The act of providing a pension to someone, typically as they retire.
- verb
verb
معنی(verb):
To grant a pension to.
معنی(verb):
To force (someone) to retire on a pension.
example
معنی(example):
شرکت به تدریج کارکنان خود را بازنشسته میکند.
مثال:
The company is pensioning its employees gradually.
معنی(example):
بازنشسته کردن میتواند به کاهش موثر نیروی کار کمک کند.
مثال:
Pensioning can help reduce the workforce effectively.
معنی فارسی کلمه pensioning
:
فرآیند بازنشسته کردن، به معنای فراهم کردن شرایط برای افرادی است که به سن بازنشستگی رسیدهاند یا به دلایل دیگر تصمیم به ترک کار گرفتهاند.