معنی فارسی pentarch
B2پنتارخ، عنوانی برای رهبر یا حاکم بر پنج منطقه.
A title for a leader or ruler governing five regions.
- NOUN
example
معنی(example):
پنتارخ شورا را با حکمت و عدالت رهبری کرد.
مثال:
The pentarch led the council with wisdom and justice.
معنی(example):
در زمانهای باستان، یک پنتارخ حاکم پنج منطقه بود.
مثال:
In ancient times, a pentarch was a ruler of five regions.
معنی فارسی کلمه pentarch
:
پنتارخ، عنوانی برای رهبر یا حاکم بر پنج منطقه.