معنی فارسی peppergrasses
B1نوعی گیاه که در دوستری و زراعت رشد میکند.
A type of plant often found in fields and gardens.
- noun
noun
معنی(noun):
Any of the pungent herbs of the cruciferous genus Lepidium, especially the garden peppergrass, or garden cress, Lepidium sativum; pepperwort.
معنی(noun):
The common pillwort of Europe (Pilularia globulifera).
example
معنی(example):
علفهای فلفلی معمولاً در مزارع و باغها رشد میکنند.
مثال:
Peppergrasses often grow in fields and gardens.
معنی(example):
کشاورزان یاد گرفتهاند که رشد علفهای فلفلی را کنترل کنند.
مثال:
Farmers have learned to control the growth of peppergrasses.
معنی فارسی کلمه peppergrasses
:
نوعی گیاه که در دوستری و زراعت رشد میکند.
