معنی فارسی peppily
B1به طور شاد و سرزنده، به روشی که نشاندهنده انرژی و خوشحالی باشد.
In a lively and cheerful manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در جشن به طرز شاد و سرزنده رقصید.
مثال:
She danced peppily at the party.
معنی(example):
او با روحیه شاد از خیابان عبور کرد.
مثال:
He walked peppily down the street.
معنی فارسی کلمه peppily
:
به طور شاد و سرزنده، به روشی که نشاندهنده انرژی و خوشحالی باشد.