معنی فارسی per mil

B1

در هزار، واحدی برای بیان نسبت یا غلظت به کار می‌رود که معادل یک در هزار است.

A unit of measurement equivalent to one part per thousand.

noun
معنی(noun):

A part or other object per thousand.

مثال:

Three permille

example
معنی(example):

غلظت نمک در آب به صورت در هزار اندازه‌گیری شد.

مثال:

The concentration of salt in the water was measured in per mil.

معنی(example):

مالیات به صورت نرخ در هزار محاسبه شد.

مثال:

The tax was calculated as a per mil rate.

معنی فارسی کلمه per mil

: معنی per mil به فارسی

در هزار، واحدی برای بیان نسبت یا غلظت به کار می‌رود که معادل یک در هزار است.