معنی فارسی percipiences

B1

درک‌ها به مجموعه‌ای از آگاهی‌ها و احساسات ذهنی اطلاق می‌شود که فرد از طریق حواس خود به دست می‌آورد.

The act or process of perceiving; the result of perception and awareness in cognitive function.

noun
معنی(noun):

Perception

معنی(noun):

The state or condition of being highly perceptive, as if in an almost hypnotic or telepathic state.

example
معنی(example):

درک‌ها به فرآیندهای درک یا آگاه شدن از چیزی اشاره دارد.

مثال:

Percipiences refer to the processes of perceiving or becoming aware of something.

معنی(example):

درک‌های او با هر تجربه‌ای که در محیط جدید داشت، افزایش یافت.

مثال:

Her percipiences grew with every experience she had in the new environment.

معنی فارسی کلمه percipiences

: معنی percipiences به فارسی

درک‌ها به مجموعه‌ای از آگاهی‌ها و احساسات ذهنی اطلاق می‌شود که فرد از طریق حواس خود به دست می‌آورد.