معنی فارسی perculsive

B2

ضربه‌ای؛ توصیف ویژگی یا اثرات ناشی از ضربه زدن یا تأثیرگذاری.

Characterized by the effect or quality of striking or impacting.

example
معنی(example):

اظهارات ضربه‌ای او تأثیر عمیقی بر تماشاگران گذاشت.

مثال:

His perculsive remarks had a profound impact on the audience.

معنی(example):

او روشی ضربه‌ای برای ارتباط داشت که همه را مجذوب خود کرد.

مثال:

She had a perculsive way of communicating that captivated everyone.

معنی فارسی کلمه perculsive

: معنی perculsive به فارسی

ضربه‌ای؛ توصیف ویژگی یا اثرات ناشی از ضربه زدن یا تأثیرگذاری.