معنی فارسی percutaneously
B1به شیوهای که از طریق پوست انجام میشود، معمولاً در زمینههای پزشکی.
In a manner that is performed through the skin, often referring to medical procedures.
- ADVERB
example
معنی(example):
پزشک عمل را بهصورت پوستی انجام داد تا زمان بهبودی را کاهش دهد.
مثال:
The doctor performed the procedure percutaneously to minimize recovery time.
معنی(example):
این تکنیک برای درمانهای خاص پزشکی بهصورت پوستی استفاده میشود.
مثال:
This technique is used percutaneously for certain medical treatments.
معنی فارسی کلمه percutaneously
:
به شیوهای که از طریق پوست انجام میشود، معمولاً در زمینههای پزشکی.