معنی فارسی peregrinations

B2

سفرهای طولانی و گاهی بی‌هدف، معمولاً با کشف مکان‌های جدید.

The act of traveling, especially a long journey.

noun
معنی(noun):

A travel or journey, especially by foot, notably by a pilgrim.

example
معنی(example):

سفرهای او او را به مکان‌های عجیب و غریب برد.

مثال:

His peregrinations took him to many exotic locations.

معنی(example):

این کتاب سفرهای کاشف معروف را توصیف می‌کند.

مثال:

The book chronicles the peregrinations of the famous explorer.

معنی فارسی کلمه peregrinations

: معنی peregrinations به فارسی

سفرهای طولانی و گاهی بی‌هدف، معمولاً با کشف مکان‌های جدید.