معنی فارسی peremptorily
C1بهطور قاطع و بدون فرصت برای بحث یا سؤال.
In a manner that leaves no opportunity for denial or refusal.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به قاطعیت نگرانیهای آنها را رد کرد.
مثال:
She peremptorily dismissed their concerns.
معنی(example):
رئیس به طرز قاطعی صحبت کرد و روشن بود که هیچ مذاکرهای وجود ندارد.
مثال:
The boss spoke peremptorily, making it clear there was no negotiation.
معنی فارسی کلمه peremptorily
:
بهطور قاطع و بدون فرصت برای بحث یا سؤال.