معنی فارسی perfected
B2کامل شده، به حالتی گفته می‌شود که چیزی به بهترین شکل خود رسیده باشد، معمولاً به وسیله تمرین و تکرار.
Perfected means achieving something to its highest standard, often through practice and refinement.
- verb
verb
معنی(verb):
To make perfect; to improve or hone.
مثال:
I am going to perfect this article.
معنی(verb):
To take an action, usually the filing of a document in the correct venue, that secures a legal right.
مثال:
perfect an appeal; perfect an interest; perfect a judgment
example
معنی(example):
او از طریق تمرین مهارت های خود را کامل کرده است.
مثال:
She has perfected her skills through practice.
معنی(example):
هنرمند این تکنیک را در طول سال‌ها کامل کرده است.
مثال:
The artist perfected the technique over many years.
معنی فارسی کلمه perfected
:
کامل شده، به حالتی گفته می‌شود که چیزی به بهترین شکل خود رسیده باشد، معمولاً به وسیله تمرین و تکرار.
