معنی فارسی performable
B1قابل اجرا بودن، معنادار برای هر فعالیتی که میتوان آن را انجام داد.
Able to be performed or executed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این کار در یک بازه زمانی کوتاه قابل انجام است.
مثال:
The task is performable within a short time frame.
معنی(example):
این آهنگ به راحتی توسط هرکسی قابل اجراست.
مثال:
The song is easily performable by anyone.
معنی فارسی کلمه performable
:
قابل اجرا بودن، معنادار برای هر فعالیتی که میتوان آن را انجام داد.