معنی فارسی periboli
B1پریبولی، یک ساختار یا قالب خاص در آثار ادبی.
A specific structure or form in literary works.
- OTHER
example
معنی(example):
مفهوم پریبولی در ادبیات جالب است.
مثال:
The concept of periboli is interesting in literature.
معنی(example):
او پریبولی را در پایان نامه اش توضیح داد.
مثال:
She explained the periboli in her thesis.
معنی فارسی کلمه periboli
:
پریبولی، یک ساختار یا قالب خاص در آثار ادبی.