معنی فارسی perikronion
B1perikronion به ناحیهای اطلاق میشود که دور یک فیبر عصبی را احاطه کرده است.
The region surrounding a nerve fiber or neuron's axon.
- NOUN
example
معنی(example):
Perikronion منطقهای را که اطراف فیبر عصبی است توصیف میکند.
مثال:
Perikronion describes the area around the nerve fiber.
معنی(example):
Perikronion در انتقال سیگنالهای عصبی نقش ایفا میکند.
مثال:
The perikronion plays a role in nerve signal transmission.
معنی فارسی کلمه perikronion
:
perikronion به ناحیهای اطلاق میشود که دور یک فیبر عصبی را احاطه کرده است.