معنی فارسی perimetrically
B1به صورت مربوط به مرز یا محیط، معمولاً در زمینه تحلیل یا اندازهگیری.
In a manner relating to or involving the perimeter or boundary.
- ADVERB
example
معنی(example):
این ناحیه به طور پیرامونی برای دقت اندازهگیری شد.
مثال:
The area was measured perimetrically for accuracy.
معنی(example):
دادهها به طور پیرامونی تحلیل شدند تا نتایج صحیح تضمین شود.
مثال:
Data was analyzed perimetrically to ensure correct results.
معنی فارسی کلمه perimetrically
:
به صورت مربوط به مرز یا محیط، معمولاً در زمینه تحلیل یا اندازهگیری.