معنی فارسی perineurical
B1مربوط به یا واقع در اطراف عصبها.
Pertaining to or located around a nerve.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک غلاف پریعصبی اطراف عصب را توضیح داد.
مثال:
The doctor explained the perineurical sheath around the nerve.
معنی(example):
او فضای پریعصبی را برای تحقیقاتش مطالعه کرد.
مثال:
She studied the perineurical space for her research.
معنی فارسی کلمه perineurical
:
مربوط به یا واقع در اطراف عصبها.