معنی فارسی periodoscope

B2

پریودوسکوپ ابزاری است که برای بررسی و ارزیابی وضعیت بافت‌های پریودنتال بکار می‌رود.

An instrument used to visually examine the tissues surrounding and supporting the teeth.

example
معنی(example):

پریودوسکوپ برای بررسی بصری پریودنتوم استفاده می‌شود.

مثال:

A periodoscope is used to visually examine the periodontium.

معنی(example):

دندانپزشک از پریودوسکوپ برای بررسی بیماری لثه استفاده کرد.

مثال:

The dentist used a periodoscope to check for gum disease.

معنی فارسی کلمه periodoscope

: معنی periodoscope به فارسی

پریودوسکوپ ابزاری است که برای بررسی و ارزیابی وضعیت بافت‌های پریودنتال بکار می‌رود.