معنی فارسی peritomy
B2عمل جراحی برای بریدن بافتهای اطراف یک ناحیه خاص.
A surgical procedure involving the incision of surrounding tissues for access.
- NOUN
example
معنی(example):
جراح یک پریتومی انجام داد تا به بافتهای زیرین دسترسی پیدا کند.
مثال:
The surgeon performed a peritomy to access the underlying tissues.
معنی(example):
پریتومی میتواند برای برخی از عملهای جراحی ضروری باشد.
مثال:
Peritomy can be essential for certain surgical procedures.
معنی فارسی کلمه peritomy
:
عمل جراحی برای بریدن بافتهای اطراف یک ناحیه خاص.