معنی فارسی perivenous

B1

پیرونوردی به بافت یا ناحیه‌ای اطلاق می‌شود که در اطراف رگ‌های خونی قرار دارد.

Relating to the tissue surrounding a vein.

example
معنی(example):

بافت پیرونوردی نشانه‌های التهاب را نشان داد.

مثال:

The perivenous tissue showed signs of inflammation.

معنی(example):

این مطالعه بر تغییرات در ساختارهای پیرونوردی تمرکز داشت.

مثال:

The study focused on changes in perivenous structures.

معنی فارسی کلمه perivenous

: معنی perivenous به فارسی

پیرونوردی به بافت یا ناحیه‌ای اطلاق می‌شود که در اطراف رگ‌های خونی قرار دارد.