معنی فارسی periwinkler

B1

کسی که گل‌های پرینیگل را جمع‌آوری یا پرورش می‌دهد.

A person who collects or cultivates periwinkle flowers.

example
معنی(example):

پرینیگلی گل‌ها را برای باغ خود جمع‌آوری کرد.

مثال:

The periwinkler collected flowers for their garden.

معنی(example):

به عنوان یک پرینیگل‌چین، او بهترین مکان‌ها را برای پیدا کردن گل‌ها می‌شناخت.

مثال:

As a periwinkler, he knew the best spots to find the flowers.

معنی فارسی کلمه periwinkler

: معنی periwinkler به فارسی

کسی که گل‌های پرینیگل را جمع‌آوری یا پرورش می‌دهد.